لب :) خند بزن

نیشتو تا بنا گوشت باز کن! همین الان :)

لب :) خند بزن

نیشتو تا بنا گوشت باز کن! همین الان :)

با معرفت تر از تو ندیدم

تا حالا هیچکس مثل تو خود منو نخواسته... هیچکس مثل تو نیست... احساس گناه میکنم ازین که انقدر فکر میکنی.... به من.... از اینکه بعد این همه مدت درگیر زندگی شخصیت نشدی و هنوز بهم فکر میکنی اول تعجب میکنم، بعد از خودم ناراحت میشم... جوری توش غرق شده بودم که اصلا یادم نبود، ساعتو میدیدمو همرو به اون ربط میدادم... استرس میگرفتم و درگیر میشدم... و همه ی این مدت یادم نبود که من انقدر فقیر نیستم که منتظر باشم و هیچکیو نبینم... چشمامو باز کردی... خیلی باز... قول میدم لعنت کنم همه ی احساس های پست و هرزه رو... قول  :)