لب :) خند بزن

نیشتو تا بنا گوشت باز کن! همین الان :)

لب :) خند بزن

نیشتو تا بنا گوشت باز کن! همین الان :)

خوشحالیِ نشات گرفته از خودِ خودم!

در نظر بنده ی نه چندان حقیر، هر کس برای خوش بختی تعریفی قابل احترام و در حد کارایی سلول های خاکستری خودش دارد

اما تصور این جانب اینست که همه در این مورد اتفاق نظر داریم که قطعا گرفتن نتیجه ی تلاش ها و جان کندن هایمان بخش زیادی از خوش بختی است

کلا "به دست اوردن" اصطلاح خوبیست، آدم عشق میکند که می بیند کارش به ثمر نشسته

حال این بدست اوردن می تواند برای پول، شغل، مدرک تحصیلی، همسر ایده ال، وزن مطلوب،  دل یک نفر یا حتی شماره ی یار تعریف شود اما همه اش شیرین است! همه اش! 


 امروز چیزی بدست اوردم، نه خیلی بزرگ که تا یک ماه دیگر یادم بماند، نه خیلی کوچک که تا یک هفته دیگر دلم برایش قنج نرود

امروز انقدر خوشحال بودم، که در تمام مدتی که به شیشه اتوبوس چسبیده بودم لبخند گنده میزدم به همه ی ادم ها

انقدر خوشحال، که به مرد 40 ساله ای که نگاهم میکرد با حرکت انگشتم روی لبم که لبخندی روی لبانم کشید گفتم که لبخند بزند و مَرد هم مُرد از خنده!و من هم سریع از کارش رد شدم و تمام تنم ذوق زده شد از حس عجیبی که این کار داشت! فکر نکنم تا کنون به دختری خیره زل زده باشد و دختر به جای اینکه فکش را پایین بیاورد توصیه ی شادرویی نماید :) 

امروز انقدر شاد بودم که بسیار با خواهرم رقصیدم، و فوتبال دستی زدم و کارتون دیدم حتی

انقدر حالم خوب بود که به پسر داییِ عنترم که همیشه دیر جواب میدهد و مرا حرص میدهد و اعصابم را خورد میکند،  مید فینگِرم را نشان دادم و گفتم فاک یو و بسیار خندیدم به قیافه اش! 

جهانِ سبک مغز ؛ امروز را سوختی!  حالم خوبِ خوب است! :)