لب :) خند بزن

نیشتو تا بنا گوشت باز کن! همین الان :)

لب :) خند بزن

نیشتو تا بنا گوشت باز کن! همین الان :)

پست بی محتواییه میدونم!

با بی حوصلگی تمااااام دفتر جبرمو ورق می زنم... به امتحان مفصل فردا پوزخند میزنم

تینا اون بالا واسم نوشته رب النوع...تا حرصمو دراره

دو صفحه بعد نوشته یادم بنداز، حسین

دوباره نوشته رب النوع جونم

این سه تا صفحه چه تیتر های جذابی دارن:) لبخند میزنم:-) 

بر میگردم دنبال بقیش...،اه دیگه نداره ....بالای بقیه صفحه ها نوشته شده: اصل استقرای تعمیم یافته....تمرین....مثال....اصل لانه کبوتر....اثبات بازگشتی....تمرین....

.

.

.

.

دوستانی دارم، بهتر از هر چی فکرشو بکنید:-)

چقدر این که هر شب ساعت ۱ بخوابی و صبح زود ساعت ۶و نیم بیدار شی عالیه

چقدر این که منتظر سرویس میمونی، لحظه ای که سرویست از دور میاد خوبه

لحظه ای که میرسی مدرسه

وقتی که از کلی پله میری بالا و انقدر نفست میگیره که دوباره میای پایین تا آب بخوری

چقدر اینا فوق العادن

چقدر مدرسه رفتن شیرینه

اصلا دلم نمیاد غیبت کنم و یه روز نرم مدرسه!

چون مدرسه جای فوق العاده اییه که هر رووووووز فرشته های زندگیمو میبینم:-) 

پریا، و همه ی کسایی که مسخرم میکنید و میگید عشق مدرسست

به خدا من عاشق خودتونم، خودتووون

یه زنگ تفریح نمی بینمتون پکر میشم:-) 

تورو خدا توی دو سه تا ۱۰ دقیقه که هر روز باهمیم، ناراحت نباشید، تروخدا، میدونم همه یه وقتایی ناراحتن، حق دارین، ولی تروخدا سکوت نکنین ، تروخدا وقتی مسخره بازی درمیاریم یه پوزخند نزنین، تعریف کنین، شوخی کنین، فقط تروخدا غمباد نکنین یه گوشه و فقط نگاه کنین

من نابود میشم :(

میدونم فقط یه نفر اینا رو میخونه... اصلا نخوند هم نخوند! فقط اگه به گوشتون رسید یه جوری سعی کنین واسه سه تا ۱۰ دقیقه هر چی هستو فراموش کنین، یا حتی به ما هم بگین! ولی گرفته نباشین، لطفا:-) 



من دیگه به روتون نمیارم، میذارم به حال خودتون باشید...ولی واقعا ناراحت میشم :-) 

یه شب خوب:-)

کلی سئوال فیزیک و شیمی رو حل کردم، گزارش آزمایشگاه شیمیمو نوشتم.

یکم کش و قوس اومدم، رفتم سر کمد کتاب هام و به تنها چیز های که به چشمم میخورد، کلی کتاب تست، نگاه کردم، به تک تک کتاب تست هام نگاه کردم... کتابارو کنار زدم تا دستم به اعماق کمدم هم برسه....

اون ته ته، پشت یه خروار کتاب، به جعبه مداد رنگی افتاده بود! 

مدار رنگی هامو برداشتم، یه دهن کجی به اون همه کتاب کردم و اومدم نقاشی کشیدم :-) 

یه کاریکاتور کوچولو، برای گزارش آزمایشگاه شیمی!

آهنگ گوش میدادم و با لبخند خیلی از ته دل نقاشی می کشیدم:-) 

آی کیف داد! آآآآی کیف داد!

وبم مبارک!

اصن هول شدم می خواستم اولین پستمو بذارم عنوان یادم رفت! یکی از دوستام امشب از کنارم رفت (وب قبلی!) یه دوست ماه پنج ساله! هعییییی! به قول تینا، سختی های زندگی همیناست :)

اولین پست وبلاگم مبارررررکککککک! حالا دست دست! امروز چهار ابان وبم به دنیا اومد! عه چهار ابان تولد یکی دیگم بود!

اومدم قهر کنم با وبلاگ و اینا! ولی به خودم روحیه دادم کلی و گفتم که از اول شروع میکنم :) دیگع حال ندارم چرت و پرت بنویسم.