لب :) خند بزن

نیشتو تا بنا گوشت باز کن! همین الان :)

لب :) خند بزن

نیشتو تا بنا گوشت باز کن! همین الان :)

Bff

Some times your best friends turn your happinesses into tears and a stranger make you smile while tear dropping 

از سری نامه های عاشقانه من....

دیفرانسیل عزیزم....

هر چقدر کمتر ازت نتیجه میگیرم بیشتر عاشقت میشم!

13 ساعت خوندن و 37 درصد زدن

شاید واسه خیلی ها ناخوشایند باشه...

ولی واسه من فقط یک نمودار از زیبایی های توِ

از قدرتِ تو!

فقط انگیزمو بیشتر میکنه تا وقت بیشتری با هم بگذرونیم تا من بتونم خودمو بهت برسونم

بهت تسلط پیدا کنم

این دلبری های تو منو بیشتر سمت تو میکشونه 

عاخه من چقدر عاشقتم قدرتمند من :****

سوار ماشین شد

و در تمام طول راه صحبت های روانشناسش رو درباره ی اینکه مردها پشت فرمون به حرف زن هاشون گوش نمیدن برای شوهرش تعریف کرد

عشق هام :)

گاهی دلم می خواهد دیفرانسیل را بغل کنم

هندسه تحلیلی را ببوسم 

 گسسته را نوازش کنم

و  با فیزیک چای بنوشم

:)

مولانا

ما بر در عشـــــق حلقه کوبان 

تو قفـــل زده کلیـــــــد برده 

پیر دختر تولدت مبارک :)))

پرنیانِ عزیزم... 

نمی دونم کی وقت می کنی به وبلاگم سر بزنی! بوخودا من اینو روز تولدت نوشتم :)

خواستم بوگویم که...  چی می خواستم بوگویم؟! 

راستش حرف خاصی نداشتم بوگویم ولی چون واسه تولد من پست گذاشتی و اگه من پست نمیذاشتم ناراحت میشدی از بس اخلاقت گنده (!) مجبوری یه چیزی نوشتم دیگه! الانم باید الکی قربون صدقت برم :(  ایییییییخ!!!

شرح قربون صدقه :

پری :)

خداروشکر که کلاس پنجم که  بودی، خدا یه لطفی بهت کرد و خیلی شانسی و کاملا اتفاقی تو تونستی تو آزمون تیزهوشان به موفقیت برسی و وارد مدرسه ی ما بشی :p

خداروشکر که خدا بیشتر بهت لطف کرد و با من هم کلاس شدی، و خدا خیلی بیشتر بهت لطف کرد و ردیف جلوی من نشستی!

میدونم که واسه این همه موهبت و خوشبختی  صدبار خدا رو شکر کردی تو دلت ولی نمیدونم چرا همه جا میگی اولین بار که منو دیدی متنفر بودی ازم :| 

خداروشکر که سر مسخره بازی هایی مثل مسابقه ی هر کی زود تر گریش بگیره [:)) ]باهم دوست شدیم و خداروشکر که موندی پیشم تا الان، توی این 6 سال و خورده ای تحملم کردی و چه لحظه های قشنگی رو توی زندگی من رقم زدی

خداروشکر که هستی و انقدر خوب و مهربونی که یه لحظه توی بغلت بودن همه ی حال بد دنیا رو از وجودم میکشه بیرون

خداروشکر که انقدر ماهی که هیچ وقت خوبی هات رو به رخ نمیکشی با این که خودتم میدونی چقدر زیاد کمکم کردی و چقدر زیاد وقت برام گذاشتی و به درد دلام گوش کردی و راهنماییم کردی و... رفاقت کردی برام

پرنیان جانم، تو یکی از عزیز ترین های زندگی من و همه ی اطرافیانت هستی

خداروشکر که ما داریمت :)

بیش از حد عاشقتم پری ❤ 

و خیلی خوشحالم که تولدت شد تا من بتونم همه ی احساسات توی قلبمو بریزم بیرون :) 

تولدت خیلی مبارک باشه عزیز دلم، امیدوارم به هممممه ارزوهات برسی، همه چی برات خوب باشه همیشه( اگرم نبود خودمو خبر کن) 

در اخر هم ایشالا رتبت به صفر میل کنه خانوم دکترِ دوست داشتنیِ مهربونِ ماهِ آدم حسابیِ سن قانونیِ خوشگلِ خوش تیپِ خوش فکرِ من :)




اخلاق داغون :|

بنظرتون اینکه  چند بار یه مساله رو حل میکنم و جوابم حتی تو گزینه ها نیست ،بعدش  گریم میگیره خیلی چیز بدیه؟!


بیــــــــــــچاره ها!

اتفاقی عکس یکیو تو اینستا دیدم واسش کامنت گذاشتم شما چقدر شبیه احسان خواجه امیری هستید! 

جواب کامنتمو داد، فول لایکم کرد، فالوم کرد :|

دختر ندیده ی بدبخت :||| شیطونه میگه ریپورتش کنم بدبخت بی جنبه رو:|||

بعدا نوشت: رفتم چک کردم دیدم رفیقش هم فالوم کرده! من سکوت کنم دیگه!

یکی از یکی صرفه جو تر :))

بهار داشت وضو میگرفت،  رفتم یه لیوان آب پر کردم و با فاز اینکه من خیلی مراقب کمبود آبم،  بهش نشون دادم با یه نصفه لیوان آبم میشه وضو گرفت! 

یهو دیدم جییییییغ زد گفت: وااای چرا بقیه ابشو ریختی دووور؟! خب میدادی به گلدونااااا!

هیچی دیگه گند زد به فازم بچه :||||

خوشحالیِ نشات گرفته از خودِ خودم!

در نظر بنده ی نه چندان حقیر، هر کس برای خوش بختی تعریفی قابل احترام و در حد کارایی سلول های خاکستری خودش دارد

اما تصور این جانب اینست که همه در این مورد اتفاق نظر داریم که قطعا گرفتن نتیجه ی تلاش ها و جان کندن هایمان بخش زیادی از خوش بختی است

کلا "به دست اوردن" اصطلاح خوبیست، آدم عشق میکند که می بیند کارش به ثمر نشسته

حال این بدست اوردن می تواند برای پول، شغل، مدرک تحصیلی، همسر ایده ال، وزن مطلوب،  دل یک نفر یا حتی شماره ی یار تعریف شود اما همه اش شیرین است! همه اش! 


 امروز چیزی بدست اوردم، نه خیلی بزرگ که تا یک ماه دیگر یادم بماند، نه خیلی کوچک که تا یک هفته دیگر دلم برایش قنج نرود

امروز انقدر خوشحال بودم، که در تمام مدتی که به شیشه اتوبوس چسبیده بودم لبخند گنده میزدم به همه ی ادم ها

انقدر خوشحال، که به مرد 40 ساله ای که نگاهم میکرد با حرکت انگشتم روی لبم که لبخندی روی لبانم کشید گفتم که لبخند بزند و مَرد هم مُرد از خنده!و من هم سریع از کارش رد شدم و تمام تنم ذوق زده شد از حس عجیبی که این کار داشت! فکر نکنم تا کنون به دختری خیره زل زده باشد و دختر به جای اینکه فکش را پایین بیاورد توصیه ی شادرویی نماید :) 

امروز انقدر شاد بودم که بسیار با خواهرم رقصیدم، و فوتبال دستی زدم و کارتون دیدم حتی

انقدر حالم خوب بود که به پسر داییِ عنترم که همیشه دیر جواب میدهد و مرا حرص میدهد و اعصابم را خورد میکند،  مید فینگِرم را نشان دادم و گفتم فاک یو و بسیار خندیدم به قیافه اش! 

جهانِ سبک مغز ؛ امروز را سوختی!  حالم خوبِ خوب است! :)





Holes

I know a woman with kids around her ankles and a baby on her lap

She said one day her husband went to get a paper and the mother fucker never came back

...

 Mortgage to pay and four kids to raise, keeping the wolf from the door

She said the wolf's just a puppy and the door's double

locked, so why you gotta worry me for

...

Now he left a hole in my heart, a hole in a promise,a hole on the side of my bed

Oh now that he's gone  well life carries on and i miss him like a hole in a head

...

___holes____ 

By passenger

:((

من دارم کور تر و کور تر میشم!  عینک هم ندارم!  

بیاید پول رو هم بذارید منو ببرید بینایی سنجی!  

:(

شعر :)

از عکس تو و بغض همین قدر بگویم

دردا که چه شب ها

که چه شب ها

که چه شب ها 

:) 

حامد عسگری

چلمنگ!

راست میگن از هر کی تعریف کنی سریع پشیمونت میکنه!

این تختِ خاک بر سر من همیشه مایه ی فخر من بود که کنارش پریز و کلید لامپ داره، حالا دیگه وای فای روش آنتن نمیده :|

ای چلمنگِ نمک نشناس :|

نالــــــــــــــــــــه نباش ؛)

برای از بین بردن اثر هر فکر منفی ایی که میکنید، باید 17 بار مثبت فکر کنید :)

فک کنم برای خودتونم زیادی باشه، پس حداقل با گفتن افکار منفیتون اونها رو به ذهن بقیه تزریق نکنید لدفن


:)

چقدر [ میشه یه جوری بشینید که الهه پیش من بشینه ] یِ تو دلچسبه :) 

کودن: ا

ساناز صالحی با شهاب حسینی عکس گذاشته

پسره اومده زیرش کامنت گذاشته: ببخشید فوضولی میکنم ایشون برادرتونن؟؟؟

:|

شاعری خواهم شد.... :))

من به هر کس که بگویم

چه گذشت بر من دوش

و چرا حوله ی حمّام مرا باید شست؟! 

و چرا خواهر من ترسیده؟!

و مرا چسبیده؟! 

و چرا هست شکوفه به تمامم هنوز

و چرا این دو کلیپس

آویزان شده از بند لباس زیرم

روده بر خواهد شد! 



پ.ن. =)))))))


پ.ن. شعر نو گفتم بالاخره! خیلی هم قشنگه، هر کی ایراد بگیره ایشالا بچسبه به دیوار! 


پ.ن. امروز یک مرداده،  و 6 ساعت دیگه تو سرویس مدرسم نشستم برم کلاس :||||||

نگاه هرز دو تا مرد متاهل به خودت رو که گرفتی...

_______ از _ ازدواج _ سیر _ میشی______



پ.ن. البته من سیر نیستما! بالاخره همه مردام مثل هم نیستن! 

:)))))

فقط تو میتونی به زندگیت کمک کنی، یادت نره

....

چته؟!

هیچی

چرا یه چیزیت هست

میگم هیچی

بگو دیگه،  چیزی شده؟

نه فقط خستم

از چی؟! 

از همه چی، از زندگی

کاری از دست من بر میاد؟! 

نه

کاری از دست خودت برمیاد؟! 

...